ANITA
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی....

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ می‌کنم آﻧﺠﻠﯿﻨﺎ ﺟﻮﻟﯽ ﻭ ﺑﺮﺩ ﭘﯿﺖ

ﮐﻪ ﺷﺶ تا ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﻠﯿﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻥ

ﻭ ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺑﺰﺭﮒ می‌کنن،

ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﭘﻮﻧﺰﺩﻩ ﺩﻓﻌﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﮑﻪ

ﺍﻣﺎ “ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﻫﻢ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ” پ

یش ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎهی ﺩﺍﺭﻧﺪ، “ﻧﻪ ﻧﺰﺩ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ” !!!

ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﻴﺎﺩ

ارسال در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

ﺑﻨﯽ ﺁﺩﻡ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻧﺪ،

ﮔﻬﯽ ﭘﯿﭻ ﻭﻣﻬﺮﻩ ﮔﻬﯽ ﻭﺍﺷﺮﻧﺪ

. ﯾﮑﯽ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺶ ﻣﺎﺭ،

ﯾﮑﯽ ﻗﻔﻞ ﺯﻧﺪﺍﻥ،ﯾﮑﯽ ﭼﻮﺏ ﺩﺍﺭ .

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺪ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ،

ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﺎﻣﺮﺩﻣﺎﻥ

ﯾﮑﯽ ﺍﺭﻩ ﺷﺪ،ﻧﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺩ،

ﯾﮑﯽ ﺗﯿﻎ ﺷﺪ ﺧﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭﺩ

ﯾﮑﯽ ﭼﻮﻥ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻫﻤﭽﻮ ﺑﯿﻞ ،

ﯾﮑﯽ ﺭﯾﺶ ﻭ ﭘﺸﻢ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺑﯽ ﺳﺒﯿﻞ .

ﯾﮑﯽ ﭼﻮﻥ ﻗﻠﻢ ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ،

ﯾﮑﯽ ﺧﻨﺠﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﮑﻢ ﻣﯽ ﺩﺭﺩ .

ﺧﻼﺻﻪ ﭘﺮﺍﺯﻧﻔﺮﺕ ﻭﮐﯿﻦ ﻭﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺁﺯ،

ﯾﮑﯽ ﻫﻤﭽﻮ ﮐﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﮐﺮﮐﺲ ﯾﮑﯽ ﭼﻮﻥ ﮔﺮﺍﺯ .

ﻧﻪ ﺭﺣﻢ ﻭ ﻧﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻧﻪ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻧﻪ ﻧﺎﺯ،

ﻫﻤﻪ ﭘﺮ ﮐﻠﮏ ﭘﺮ ﺭﯾﺎ ﺣﻘﻪ ﺑﺎ

ارسال در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

یادت باشـــــــــد


دلت ڪـہ شڪـست،

سرت را بگیرﮯ بالا ..!

تلافـﮯ نڪـن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.

حواست باشد ؛ دل شڪـستـہ، گوشـہ اش تیز است..

مبادا ڪـہ دل و دست آدمــﮯ را ڪـہ دلدارت بود

زخمـﮯ ڪـنـﮯبـہ ڪـینه،



مبادا ڪـہ فراموش ڪـنـﮯ روز ﮯشادیش، آرزویت بود…

صبور باش و ساڪـت.

بغضت را پنـہان ڪـن، 

رنجت را پنـہان تر ...

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

 

بغض كردم 

 

وقتی دیدم

دست به سینه ایستادی…!

 

آخه ... تمام راه را
برای

اغوشــــــت

دویـــــــــده بودم …

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر
از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟

دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…

گفتند : عشقت کیست؟

گفت:عشقی ندارم!

خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟

گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ،

وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،

میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش


فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم…


گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،

اگر ترکت کرد چه…؟


اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…

 

[ جمعه سی ام آبان 1393 ] [ 15:29 ] [ دیوید ویا ]
ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

با`هيچ `با`ر`ا`ني` `رد` `پا`يت `از`كو`چه` `ها`ى` قلبم` پاك` `نميشو`د

پس تنها ادامه میدهم,
در زیر باران حتا به درخواست چتر هم
جواب رد میدهم,
میخواهم تنهاییم را
به رخ این هوای دو نفره بکشم ...!

گروه اینترنتی ایران سان

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

واسم مثله خیاله با تو بودن یه احساس عجیبی به تو دارم
ازم این همه احساسو نگیرش تورو هیچ موقع تنها نمیذارم
چه آرومه نگاهه تو عزیزم نمیخوام بی تو این وقتا طلف شه
میشینم پای حرفایه قشنگت تو باعث شدی رفتارم عوض شه
فقط سمت تو میام که دستاتو بگیرم بدون حتی یه لحظه بی تو هیچ جایی نمیرم
من هیچ جایی نمیرم دلم پایهتو گیره کنار تو که باشم شبو روزم بینظیره
کنار تو که باشم دیگه چیزی نمیخوام
میخوام اسم تو باشه تویه تک تک حرفام
تورو دوست دارم عشقم تو هر لحظه امیدی
مثه این منه عاشق بگو جایی ندیدی
فقط سمت تو میام که دستاتو بگیرم بدون حتی یه لحظه بی تو هیچ جایی نمیرم
من هیچ جایی نمیرم دلم پایهتو گیره کنار تو که باشم شبو روزم بینظیره
واسم مثل خیاله با تو بودن یه احساس عجیبی به تو دارم
ازم این همه احساسو نگیرش تورو هیچ موقع تنها نمیذارم
چه آرومه نگاهه تو عزیزم نمیخوام بی تو این وقتا طلف شه
میشینم پای حرفایه قشنگت تو باعث شدی رفتارم عوض شه

ارسال در تاريخ چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

0