ANITA
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی....

 

از امام حسین (ع) سوال شد، ای پسر رسول خدا چگونه صبح کردی و روزت را شروع نمودی؟ آن حضرت فرمودند : روزم را شروع نمودم در حالیکه پروردگار بر سر من است( شاهد و ناظر اعمالم است) و دوزخ در برابر و روبروی من، و مرگ مرا طلب می کند و دنبال سر من است ، و حساب و کتاب (اعمالم) مرا احاطه کرده ، و من در گرو اعمال و کردارم هستم ، آنچه دوست دارم به دست نمی آورم و آنچه را که بد می دارم جلو آن را نمی توانم بگیرم، و کارها بدست دیگری است اگر بخواهد مرا شکنجه و عذاب کند و اگر بخواهد مرا عفو کند و از من بگذرد، پس کدام فقیری از من نیازمندتر است.

ارسال در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر


 

حاجیان جمعند دور هم همه             پس کجا رفته حسین فاطمه

 

 

حاجیان رفتند یکسر در منا               پس چرا او رفته سوی کربلا

 

 

او بجای موی سر سر می دهد           قاسم و عباس و اکبر می دهد

سعی حج او صفا با خنجر است           مروه اش قبر علی اصغر است

ارسال در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلى علی بن الحسین
وعلى أولاد الحسین
وعلى
أصحاب الحسین

ارسال در تاريخ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر
ارسال در تاريخ پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

وقتی که مهربونن ---------- مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین
وقتی که اعصبانی میشن ---مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون
وقتی غر میزنن --------- مثل مگس میرن رو اعصابت
وقتی که ناز میکنن ---------- مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن
وقتی که دروغ میگن --------- قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن ---------- مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن -------- مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن --------- مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن --------- مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن ------- مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن -------- مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن ----مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه

ارسال در تاريخ چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

یادم باشد زندگی را دوست دارم.

یادم باشد قلب کسی را نشکنم.

یادم باشد زمان، بهترین استاد است.

یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست.

یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم.

یادم باشد زندگی، ارزش غصّه خوردن ندارد.

یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم.

یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم.

یادم باشد از بچّه ها می توان خیلی چیزها آموخت.

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام.

یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود.

یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست.

یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود.

یادم باشد از چشمه ، درسِِ خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن.

یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند.

یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم.

یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به دست دل خودش باز می شود.

یادم باشد قبل از هر کار، با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم نکوبم.

یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه

می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن، پی ببرم

ارسال در تاريخ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه
......

دلگیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور
..........

آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو می بره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره
......

باید تو رو پیدا کنم ، شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی ، تقدیر بی تقصیر نیست
....

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستو احساسمو باور کنی


ارسال در تاريخ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

میان مشغله ها گم شدم

ولی . . .

دلم برای هوایت همیشه بیکار است !

ارسال در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

  

تخت جمشید (Takht -e- Jamshid) نام محلی است که پایتخت داریوش بزرگ است؛ که از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است. این مجموعه بی نظیر در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. یونانیان و به تبع آنها اروپائیان، گاهی آنرا "پرسه پلیس"، "پرسَپُلیس" (با کسر "پ" اول، فتح "سین" اول و ضم "پ" دوم) یا "پرسپولیس" (persepolis) می خوانند؛ اما نام تاریخی آن که در کتیبه های کاخ ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معنای شهر مردمان پارسی است.



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

اينجا  آسمان ابريست ، آنجا را نميدانم  

اينجا شده پاييز ، آنجا را نميدانم 

اينجا همه اش رنج است ، آنجا را نميدانم

 

اينجا دلي تنگ است ، آنجا را نميدانم

ارسال در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

0