ANITA
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی....
ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند.
 ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، ﺧﻮﻥ ﺭﺍ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ.
ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز، ﺯﺑﺎﻥ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد.
ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند؛
اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد!
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود. نه گلوله ای شلیک می شود،
و نه نیزه ای پرتاب! اما گرگ با همه غرورش سرنگون ميشود'!
طمع و شهوت  پول  قدرت  تكبر فخر رياست  احساس بى نيازى به هم نوع وغرور ميتو اند 

هر انسانى رو به سرنوشت گرگ قطبى گرفتار كند

ارسال در تاريخ یک شنبه 7 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

1- قانون جبران 2- قانون جذب 3- قانون مزرعه

-1 قانون جبران :

 

 

 

در کائنات هر فعلي که براي تو صورت مي گيرد يا نعمتي به تو مي رسد (حال با هر واسطه اي) بايد در ازاء آن فعلي براي جبران انجام بدهي. چنانچه اين جبران صورت نگيرد، براساس همين قانون، کائنات خودش چيز ديگري را بعنوان جبران از تو مي گيرد. بنابراين هر انساني بايد در زندگي خويش بسيار دقيق باشد و به دقت مراقب باشد که چگونه و چرا نعمتي را جبران نكرده است. جبران از هر طريقي صورت مي گيرد. از پرداخت يک مابه ازاء گرفته تا جواب لبخندي را با لبخند دادن. برخي آن را به قانون کارما نيز تشبيه کرده اند.

 

 

 

-2 قانون جذب:

 

 

 

کل آفرينش و کائنات بگونه اي از جنس انرژي ست (بغير از خداوند که از هيچ جنسي نيست). افكار و ذهن ما هم از جنس انرژي ست.

 

هريک از ما درست مانند يک فرستنده - گيرنده (هردو در يک مجموعه) هستيم و انرژي هاي خاصي را با فركانس هاي خاص مرتعش و منتشر مي کنيم.

 

قانون جذب ناظر

 

بر اين امر است که هرگونه انرژي را (چه مثبت و چه منفي) با هر فركانسي مرتعش کني، دقيقا" همان را به سوي خودت جذب مي کني.

 

مثال: هرگاه بر اين نگراني تمركز شديد داري که نكند فلان بيماري لا علاج را بگيرم و به شدت از آن بترسي، خود بخود سيگنالي در اين رابطه با کائنات مي فرستي که در سطح فركانس خاصي عمل مي کند و (انگار که آنرا از کائنات درخواست کرده باشي) همان را برايت به تحقق درمي آورد.

 

حال اختيار با توست که مدام بترسي، مشكوک باشي، نگران آينده باشي، نگران ازدست دادن کسي يا چيزي باشي و ... يا نه، به خداوند (زندگي) اعتماد و اطمينان قلبي داشته باشي و هميشه با اتكاء و اتكال به او، و بدون ترس، با انرژي زنده زندگي روزگار را بگذراني و از من ذهنيت هرچه بيشتر دوري کني

 

 

 

-3قانون مزرعه

 

ركن اول:

 

وقتي چيزي مي کاري بايد صبر کني تا در وقت خودش به تو محصول بدهد.

 

غير از اين ممكن نيست. پس "صبر" ركن اول قانون مزرعه است.

 

صبر با تحمل تفاوت دارد.

 

تحمل همراه با نارضايتي از اين لحظه است در صورتي که صبر همراه با رضايت و پذيرش اين لحظه است چون اين لحظه = زندگي (خداوند).

 

 

 

ركن دوم قانون مزرعه

 

رسيدگي و مراقبت صحيح از دانه اي که کاشته اي.

 

زماني که داري صبر مي کني بايد با تلاش صحيح، مستمر و پي گير همراه باشد

 

(کارهايي هست که بايد در اين مدت انجام بدهي ، از جمله پرهيز از خيلي کارها). عجله هرگز کاري را به نتيجه نرسانده و نمي رساند و تنها نتيجه اش "زجر دروني" خودت است

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

آنیتا...

ارسال در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

* انصافا تنوعی که در ایران واسه مرگ و میر هست، توی اروپا واسه خوشگذرونی نیست!

* دو دقیقه دیر می آی فیس بوک ته همه سوژه ها رو درآوردن و نمی تونی موضعت نسبت به موضوعات مختلف رو بکنی تو چشم ملت. من الان به کی بگم «در راستای لغو کنسرت محسن یگانه به خاطر رعایت نشدن تفکیک جنسیتی، از این به بعد خود این خواننده تفکیک جنسیتی می شه و «محسن» برای مردا می خونه، روز بعدش «یگانه» می خونه واسه خانم ها»؟

* دارم روی خودم کار می کنم دیگه اصلا اون روی سگ نداشته باشم، یعنی از هر طرف نگاه کنید پاندای کونگ فوکار ببینید.

بقیه اش رو گذاشتم توی ادامه مطلب  ..برید اونجا بخونید..



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

لعنت به من كه ساده دل بريدم....لعنت به من كه دردتو نديدم

لعنت به من كه پاي تو نموندم....لعنت به من كه قلبتو شكوندم

روياي تو شده جدايي از من....همنفسم بيا بمون پيش من

خودت ميدوني كه سهم ما نيست....جدايی و بريدن و شكستن

چشماي من پر از اشك شب و روز....حق ميدم بهت تو اتيش عشق من نسوز

برو با مردي كه تو روياهاته....ولي بدون قلب منم باهاته

روياي تو كابوس شب هاي من....دليل خنده هات حرف دل من

ميخواي بري ،برو كنار اون كه....حرفاش دروغه گل تنهاي من
ارسال در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

 54490874598458762470

 و رویای ما به حقیقت پیوست ، قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد…
به تو رسیدم در اوج آسمان عشق ، این بود قصه ی من و تو و سرنوشت….
تو آمدی و دنیا مال من شد ، همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد
تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد….
باور نداشتم مال من شده ای ، لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای
عشق معجزه نیست ، حقیقتیست در قلب ها که پنهان است
به پاکی عشق ، به لطافت با تو بودن و ما با هم آمده ایم که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را….
تو همانی که من میخواستم ، مثل تو کسی در دنیا نیست برایم ، مثل تو هیچگاه نیامد و نمی آید و نخواهد آمد ، تو اولین و آخرینی برایم….
و با عشق پرواز میکنیم ، میرویم به جایی که تنها آرامش باشد در بینمان، تا در یک سکوت عاشقانه و در اوج آرامش بدون هیچ غمی در آغوشت آرام بگیرم !
اینبار سکوت زیباست، چون درونش یک عالمه حرفهاست ، حرفهایی در دلهای من و تو ، که هم تو میدانی راز دلم را و هم من میدانم راز درونت را…
و من ثابت کردم عشق هست ، تو همیشه هستی ، و روزی میرسد که ثابت خواهم کرد از عشقت خواهم مرد….
و من و تو همسفران عشقیم تا ابد ، این احساسم همیشه در قلبت بماند….

این مطلب از سایت  دفتر عشق کپی شده

ارسال در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

ترشحات خوبی هایت
به سنگین ترین نقطه قلبم رسیده است
سبک تر شده ام حالا،مثل پروانه
استشهاد سلولهای بدنم گواهی میدهد
به بیکران شدن روحم در انزوای جسمت
من در ترانه های تو غرق شده ام
جنگ دست و پایم بی فایده است
وقتی روحم را از چنگم در اورده ای
من با تو زنده ام یا مرده ؟

ارسال در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر


گروه اینترنتی خورشید
 

  بقیه تصاویر را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ سه شنبه 18 آذر 1393برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

0