A0:  ANITA
ANITA
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی....

رفتی و در دل هنوزم حسرت دیدار باقی

حسرت عهد و وداعم با دل و دلدار باقی

عقده بود اشکم به دل تا بیخبر رفتی ولیکن

باز شد وقتی نوشتی"یار باقی کار باقی"

آمدی و رفتی اما با که گویم این حکایت

غمگسارا همچنان غم باقی و غم خوار باقی

کافر نعمت نباشم بارها روی تو دیدم

لیک هر بارت که بینم شوق دیگر بار باقی

شب چو شمعم به خود خنده میدید کز آتش دل

آبم و از من همین پیراهن زر تار باقی

گلششن آزادی من چون نباشد در هوایت

مرغ مسکین قفس را ناله های زار باقی

تو به مردی پایداری آری آری مرد باشد

بر سر عهدی که بندد تا به پای دار باقی

می طپد دل ها به سودای طوافت ای خراسان

باز باری تو بمان ای کعبه ی احرار باقی

شهریارا ما از این سودا نمانیم و بماند

قصه ی ما بر سر هرکوچه و بازار باقی



ارسال در تاريخ دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, توسط محمدرضاعالیقدر

0 cache01last1502272127